فهرست

اخبار برگزيده

در هفته اول شهریور و با معرفی دو عنوان کتاب؛

چهارصد و بیست و نهمین شماره طرح «صبحانه با طعم کتاب» معرفی شد

چهارصد و بیست و نهمین شماره طرح «صبحانه با طعم کتاب» با ارائه کتاب های «پرونده مسکوت» و «نوربرت خرگردن» ویژه رده سنی بزرگسال و کودک از سوی اداره کل کتابخانه های عمومی استان گیلان معرفی شد.

به گزارش روابط عمومی اداره کل کتابخانه های عمومی استان گیلان، چهارصد و بیست و نهمین شماره طرح «صبحانه با طعم کتاب» با معرفی کتاب «پرونده مسکوت» نوشته محمدحسن روزی طلب و کتاب «نوربرت خرگردن» نوشته میشائیل اِنده از سوی اداره کل کتابخانه های عمومی استان گیلان منتشر شد.


گروه سنی: بزرگسال
معرفی کتاب:  پرونده مسکوت
نویسنده: محمدحسن روزی طلب
ناشر: مرکز اسناد انقلاب اسلامی


 معرفی کتاب:
کتاب به بررسی اسناد و اسرار انفجار شهریور۱۳۶۰ در دفتر نخست‌وزیری می‌پردازد.  پرونده ۸ شهریور سه فراز اصلی دارد: نخست چگونگی نفوذ عوامل مؤثر در ترور و اقدامات انجام گرفته از سوی آن‌ها، دوم خود حادثه و سوم حوادثی که پس از آن رخ داد.

بخشی از کتاب:
در کنار در با کمی فاصله، فلاسک‌های آب جوش و چای و تعدادی استکان و نعلبکی قرار داشتند. کشمیری بدون کیف از جای خود بلند شد و برای باهنر و رجائی چای ریخت. از پشت باهنر و دستجردی به‌طرف جای اصلی استقرار خود در انتهای میز رفت. مکالمه کوتاهی کرد و به ‌جای اینکه برود و سر جای جدید خود در کنار مرحوم رجائی بنشیند، از در خارج شد...


گروه سنی: کودک
معرفی کتاب:  نوربرت خرگردن
نویسنده:  میشائیل اِنده
ناشر: فندق





معرفی کتاب:
کرگردن این داستان عقل و شعور درست ‌و حسابی ندارد. در عوض تا دل‌تان بخواهد پُرزور است و هیچ‌کس حریف هیکل قوی‌اش نمی‌شود. اما حالا پرنده‌ای کوچولو و شجاع پیدا شده که می‌خواهد «نوربرت خرگردن» را سر جایش بنشاند... این کتاب در قالب یک داستان جذاب و مفهومی به کودکان کمک می‌کند تا به موضوعات مختلفی از جمله قدرت، همبستگی و احترام به دیگران بپردازند.

بخشی از کتاب:

روزی روزگاری، کرگدن بزرگی به نام نوربرت در نزدیکی یکی از لجنزارهای آفریقا کنار حیوانات دیگر زندگی می کرد. نوربرت بسیار پر قدرت بود و جثه‌ی خیلی خیلی بزرگی هم داشت؛ به همین دلیل به حیوانات دیگر زور می گفت و آنها را اذیت می کرد. هیچ کس بدون میل او نمی توانست کاری انجام بدهد. او حتی به آواز پرندگان هم کار داشت و اگر بدون هماهنگی او آواز می خواندند، با پاهای قدرتمندش آنها را له و لورده می کرد! تا اینکه...